- عشوه انگیز (طِ پَ رْ وَ)
عشوه انگیزنده. فریبنده. کرشمه انگیز: خنجر سرتیزش چون مژگان خوبان عشوه انگیز، خونریز. (حبیب السیر جزو 4 از ج 3 ص 322)
معنی عشوه انگیز - جستجوی لغت در جدول جو
- عشوه انگیز
ناز و کرشمه کننده، فریبنده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(سِ)
لغت نامه دهخدا
عشق انگیزنده. برانگیزندۀ عشق و شیفتگی:
شقایقهای عشق انگیز پیشاپیش طاووسان
بسان قطره های قیر باریده براخگرها.
منوچهری
شقایقهای عشق انگیز پیشاپیش طاووسان
بسان قطره های قیر باریده براخگرها.
منوچهری
(اَ کُ)
لغت نامه دهخدا
شوق انگیزنده. آنچه در انسان تولید شوق کند. اشتیاق آور. (فرهنگ فارسی معین). مایۀ اشتیاق. که شوق را سبب گردد
(کُ)
لغت نامه دهخدا
عشرت انگیزنده. برانگیزندۀ عشرت و کامرانی:
زگال ارمنی بر آتش تیز
سیاهانی چو زنگی عشرت انگیز.
نظامی.
پگه تر زآن بتان عشرت انگیز
میان دربست شاپور سحرخیز.
نظامی.
و رجوع به عشرت شود
زگال ارمنی بر آتش تیز
سیاهانی چو زنگی عشرت انگیز.
نظامی.
پگه تر زآن بتان عشرت انگیز
میان دربست شاپور سحرخیز.
نظامی.
و رجوع به عشرت شود
زورستان کسیکه پول از مردم بزور جمع آورد: (هر چه عوان تر و وجوه انگیزتراست باز او تیزتراست)
